سبزواري: شعر «خميني اي امام» را سال 42 سرودم
*تعريف شما از شعر انقلاب چيست؟
شعر انقلاب، شعر دگرگوني جامعه است. شاعر بايد به چيزهايي بپردازد كه مردم به آن دسترسي ندارند در آن زمينه شعر بگويد، مردم را آگاه كند و نتيجه اين آگاهي تلاش براي دگرگوني فكر و انديشه مردم است.
شاعر وقتي در تنگنا قرار ميگيرد و همه درها را به روي خود و مردمش بسته ميبيند، مقابل نارواييها زبان به اعتراض باز ميكند و اين اعتراض در شعرش منعكس ميشود. آرمانخواهي، توجه به مسائل عاطفي و انساني و مبارزه با ستمگري از ويژگيهاي شعر انقلاب است. معني شعر انقلاب در خودش نهفته است. بعضي از شاعران بيهدف شعر ميگويند، بعضي مردم را نصيحت ميكنند وعدهاي هم از نفسانيات خود ميگويند، اين مدل شعر گفتن خجالتآور است، اما شعر انقلاب مردم را وادار به حركت ميكند. با حركت مردم، شاعر به آرمانش ميرسد و مردم به جايگاهي كه حقشان است. پيش از انقلاب مردم ما سركوب شده بودند.
شاه برگزيده مردم نبود، پدرش هم با كودتا سركار آمد. زمان رضاخان، حاكم اصلي انگليسيها بودند و زمان پسرش آمريكاييها و ملت ما در محروميت به سر ميبردند.
*پس از پيروزي انقلاب هم ميتوانيم شعر انقلابي داشته باشيم؟
شعر انقلابي پس از انقلاب بايد با آرمانهايي آميخته باشد كه بتواند هدفهاي ملي را محقق كند تا مردم قدمهاي بزرگتري بردارند و مملكت خود را آباد كنند.
در هر كشوري هميشه عدهاي هستند كه ضد ملت حركت ميكنند حتي پس از انقلاب! اينها معمولا از سوي كشورهاي ديگر خريده ميشوند بنابر اين تا وقتي ملتي وجود دارد، دشمنهاي خارجي هم وجود دارند، پس شعر انقلاب بايد وجود داشته باشد تا مردم مهياي حفظ حقوق و دفاع از حقشان باشند، شاعر يا نويسنده فرقي نميكند. براي حفظ منافع ملي در به روي كسي بسته نيست. همه وظيفه دارند، هر كس فكر ميكند و آگاه است بايد بگويد.
*شعر انقلاب ايران مي تواند مخاطب غير ايراني داشته باشد؟
بله، الان با وسايل ارتباط جمعي چيزي از مردم دنيا پوشيده نيست. مردم اين دوره را با دورههاي گذشته نميشود مقايسه كرد. مردم هر لحظه با راديو و تلويزيون و ماهواره در جريان آخرين خبرهاي دنيا قرار ميگيرند. برخورد حق و باطل، ظالم و مظلوم در همه جا وجود دارد و آرمانها براي مردم كشورهاي ديگر هم قابل درك است.
**شعرهاي انقلابي ما براي مردم عراق هم آموزنده است.
*ترجمه شعر انقلاب به شكل و محتواي شعر آسيب نميزند؟
اگر در ترجمه خيانت نشود، نه! مثلا كتابهاي انقلاب فرانسه و انقلاب اكتبر روسيه در كتابخانههاي ما بود و ما آنها را ميفهميديم و از آنها استفاده ميكرديم. شعرهاي انقلابي ما براي مردم عراق هم آموزنده است. جبهه ما جبهه هشياري مردم است. نبايد بگذاريم مردم بخواند يا غرق دنيا شوند، منتها شكل شعر در زمانهاي متفاوت فرق ميكند به ويژه اينكه ما مسلمانيم. پيامبران نميتوانستند پرواز كنند اما با كلامشان پيام الهي را به همه ميرساندند. زبان انقلاب اسلامي، انساني است؛ حركت ملتي كه براي ملتهاي ديگر درس شد.
*زمان انقلاب، شعر چقدر روي مردم تاثير ميگذاشت؟
تاثير شعر انقلاب را بايد از حركت انقلابي مردم درك كنيد. تنها شعر انقلابي نبود، شعر يك حوزه بود حوزه ديگر منبرها و عالماني بودند كه در تكيهها و مسجدها حرف ميزدند يا معلمهايي كه شاگردها را آماده ميكردند. آنهايي كه از جهانبيني بيشتري برخوردار بودند و احساس وظيفه ميكردند، بروز ميدادند. كساني هم كه دلشان را به اندك كمك دشمن خوش كرده بودند ساكت ميماندند. ما بايد خادم را از خائن بشناسيم.
*در مبارزههاي انقلابي هم شركت داشتيد؟
من هيچ شعري را از روي هوس نگفتم. از نظر تفكر به جايي رسيدم كه احساس كردم مردم شعري را ميخواهند كه در شعر شاعران متقدم نيست. ديدم مردم وطن دنبال اسلحه است. صاحب كلمهها ميتواند كار يك سرباز را انجام دهد حتي گاهي نقش يك فرمانده را بازي ميكند.
*اولين شعري كه درباره انقلاب سروديد چه بود؟
مدتها قبل از حادثههاي انقلاب اسلامي شعر انقلابي گفتم. زماني كه صنعت نفت را ملي كردند، باز هم منافع دست بيگانگان بود و ثروت مردم را ميبردند شعري گفتم با اين مطلع«نفت ملي وطن گرو رفته» البته نتوانستم اين شعر را جايي چاپ كنم. آن زمان معلم بودم. به من خاتمه خدمت دادند و در مشهد محاكمه شدم. بيست و يكي، دو سالي داشتم. پس از مدتي بانك تجارت سبزوار افتتاح شد. در بانك امتحان دادم و قبول شدم و به عنوان معاون شعبه مشغول كار شدم اما عدهاي با همكاري رئيس بانك، از پولها برداشت غيرقانوني كرده و در بازار سبزوار هم كاريهاي خلاف مالي ميكردند به مركز گزارش دادم. رئيس عوض شد رئيس بعدي هم به دليل گزارشهايي كه به مركز ميدادم از اول با من خوب نبود. به من گفتند با اين وضعيت و روحيه نميتواني در سبزوار بماني و پيشنهاد دادند به مشهد يا تهران بروم. مشهد زمين داشتم اما به خاطر فاميلهاي خانمم كه تهران بودند، به تهران آمديم. در تهران هم شعر ميگفتم. آرشيو شعرهايم را ميتوانيد در نشريه ادارهها پيدا كنيد.
*دليل سرود گونه بودن شعرهاي شما چيست؟
دليل سرود گونه بودن شعرهايم مشقهاي موسيقي دوران دبستانم است. قلندريان معلم موسيقي من بود. از كلاس پنجم موسيقي ميدانستم. اولين شعرم را هم در همين سن گفتم. جد و پدرم و پدر بزرگم هم شاعر بودند. مثلا پدربزرگم در معدن كار ميكرد و درباره معادن شعر ميگفت. به قسمت هاي مختلف كشور هم سفر ميكرد و ديدههايش را در قالب شعر ميريخت. يكي از شعرهاي او با اين بيت شروع ميشد:«معدناتي كه كشف شد به جهان / قم و كاشان و يزد تا كرمان»
در دوران كودكي پدرم تشويقم ميكرد كه در اعياد و مناسبتها درباره امامان معصوم(ع) شعر بگويم. من هم شعر ميگفتم ولي آن سرودهها خيلي ضعيف بود. امدن به تهران و شركت در جلسههاي ادبي خيلي به قوام شعرم كمك كرد.
تا ديپلم بيشتر درس نخواندم. فكر كردم عربي بيشتر به كارم ميآيد؛ به همين دليل عربي خواندم در محضر آدم هايي مانند حبيب جويني كه خدا رحمتش كند. فرد ديگري هم كه بسيار به من كمك كرد، هاشم تقديري بود. الان ايشان آيتالله شده و در غرب كشور زندگي ميكند. زماني كه جوان بودم آيتالله تقديري در سبزوار كفاشي ميكرد؛ يعني هم درس ميخواند و هم از راه كفاشي زندگياش را ميگذراند. پشت دستگاه كفاشياش يك دنيا دانش بود و من از او درس ميگرفتم.
*اولين شعري كه براي نهضت مردمي امام خميني(ره) سروديد چه بود؟
قبل از اينكه حضرت امام بيايند، يكسري شعرهاي انقلابي ميگفتم كه زمينهساز انقلاب بود. در جلسههاي هفتگي خانه آيتالله طالقاني شركت ميكردم و در محضر ايشان شعر ميخواندم. يك بار به قدري از شعرم خوششان آمد كه حاج احمد خياط را صدا كرد و گفت كت و شلواري براي اين آقا بدوز كه من گفتم لزومي ندارد و لباس دارم اما ايشان اصرار كردند. يكي از شعرهايي كه خدمت ايشان خواندم چنين جملههايي در آن داشت: « نيك مردان بسته زندان، دردها بسيار، دردمندان تشنه درمان، دور، دور ريزه خواران است و ...»
*به دليل شركت در اين جلسهها، از طرف رژيم مشكلي براي شما پيش نميآمد؟
زماني كه خدمت آيتالله طالقاني ميرفتم، كسي مرا نميشناخت. بعد از مدتي ديدم كه با داشتن كار دولتي نميتوانم شعر انقلابي بگويم و بالاخره روزي از كار بركنار خواهم شد به همين دليل خودم را بازنشسته كردم. آن زمان معاون شعبه لالهزار بانك تجارت بودم؛ چون ميدانستم اگر گير ميافتادم ديگر نميتوانستم هيچ كاري انجام دهم.
*بالاخره چه شد، دستگير شديد يا نه؟
هميشه عدهاي خانه را زير نظر داشتند. چند مرتبه هم بازجويي شدم اما در جريان نهضت امام حتي بسياري از ماموران حكومت هم دل خوشي از رژيم نداشتند.
*از كجا ميدانيد؟
اين نارضايتيها كاملا در رفتارشان ديده ميشد. روشنگريهاي آيتالله طالقاني را نميشود فراموش كرد. صحبتهاي ايشان مقدمه حركت بود. اين ماموران هم چيزهايي ميديدند اما رو بر ميگرداندند و خود را به نديدن ميزدند اما حضرت امام طور ديگري بودند. همه پردهها را از جلوي چشم مردم برداشتند. آنچه مخفي بود را نشان ميدادند و شاه را رسوا ميكردند. امام براي همه برنامه داشت. مردم هم آگاه ميشدند و ميديدند دسترنجشان تباه ميشود. با شروع نهضت امام بسياري در ساواك خود را كنار كشيدند. يادم ميايد سال 56 از تهران به سبزوار رفتيم تا به دروازه شهر رسيديم، قطاري از ماشينهاي ارتش را ديديم كه پشت دروازه صف بسته بودند، حتي شنيدم كه دستور تير هم داشتند. وارد شهر كه شديم همه جا خون بود.
خيابانها پر از مجروح و شهيد بود. شيشههاي شكسته نشان از درگيري شديدي ميدادند. به قدري منقلب شدم كه با گريه به خانه رفتم و شعر گفتم. بيشتر شعرهاي كتاب سرود درد من مال همان سالها بود.
*قبل از انقلاب جريان شعري و جلسات شعري چگونه بود؟
من در انجمنهاي ادبي شركت ميكردم.در انجمن گاهي شعري از من چاپ ميشد در انجمن صائب شعرهايي از من هست. اوايل كسي جرات نميكرد حرف انقلابي بزند اما من اول شعر انقلابي ميگفتم يا به گونهاي اشارهاي ميكردم. جلسهها در خانه اعضاي انجمن تشكيل ميشد هر كس شعر خودش را ميخواند.اما رفتار ساير اعضاي انجمن به دليل سرودن شعرهاي انقلابي با من درست نبود. در انجمن شعر و شاعر انقلابي وجود نداشت. از اعضاي انجمن هم، روشن كردستاني، مشتاق كاشاني، محمدعلي مرداني و مزوجي را يادم ميآيد.
**در و پنجرهها را پتو ميزديم و بچهها سرود خميني اي انقلاب تمرين ميكردند
*شعرهايتان چه طور تبديل به سرود شد؟ آن هم سرودي كه براي استقبال از امام خوانده شود؟
شمسايي و ديگران شعرهاي مرا در نشريه صائب ديدند و سراغم آمدند. شمسايي رابط من با اين بچهها بود كه شعرها را پيش امام خواندند. اولين بار كه خواست از شعرهايم استفاده كند، به او گفتم بايد آنها را بدون كم و كاست بخواني. شعرهاي من گوشههايي داشت. اين بچهها كه شعر خمينياي امام را مقابل حضرت امام اجرا كردند، چند باري هم به خانه ما آمدند. در و پنجرهها را ميبستيم و پتو ميزديم.
آن موقع اينجا (قلهك) دور تا دور باغ بود. ضبط صوت ميآوردند و شعر تمرين ميكردند.
*خميني اي امام را همان روزها يعني در بحبوحه انقلاب سروديد؟
شعر خميني اي امام را سال 42 سرودم. زماني كه حضرت امام(ره) از ايران به عراق تبعيد شدند، اما 13 سال زمان لازم بود تا اين شعر در محضر امام(ره) خوانده شود؛ يعني روز 12 بهمن سال 57؛من 12 بهمن در 4ـ 3 كيلومتري فرودگاه مانده بودم و نتوانستم اجراي شعرم را مقابل امام ببينم! البته من در بحبوحه انقلاب و به مناسبتهاي گوناگون هم شعر ميسرودم؛ يكي از حادثههايي كه دل همه مردم ايران را به دردآورد و عمق بيرحمي رژيم شاهنشاهي را نشان داف قيام نوزدهم دي بود.ددر قيام نوزدهم دي سال 56 پس از كشتار تظاهرات كنندگان در قم، مردم شهرهاي ديگر، اربعين شهيدان قم را برگزار كردند و اين قيامها به پيروزي سال 57 منتهي شد. من هم در رساي شهيدان قم شعري گفتم و در شعر ساحل خاموش اين اتفاق را زمينه انقلاب پيشبيني كردم.
*اولين باري كه امام، كسي كه برايش شعرها سروده بوديد، را ديد كي بود؟
اولين باري كه امام را ديدم هيچ وقت فراموش نميكنم. دوستاني كه در حزب تمدن اسلامي بودند به من زنگ زدند و گفتند آقاي سبزواري اگر ميخواهي امام را ببيني الان وقتش است.
شعرهاي من در روزنامه اين حزب چاپ ميشد. من هم با خوشحالي همراه آنها به ديدن حضرت امام رفتم. حدود 30 نفر ميشديم. در آن جلسه از تبسم امام و لطفي كه نسبت به ما داشتند، خوشم آمد و همان موقع هم شعر «خوش آمدي امام ما» را سرودم.
**آيت الله خامنهاي گفت: آقاي حميد! چرا شعرهايت را چاپ نميكني؟
*در محضر امام هم شعر خواندهايد؟
خير اصلا وقت نميشد. 6.5 بار با يك جمع 30 نفره خدمت حضرت امام رسيدم.امام اصلا اين حوصلهها را نداشت. ايتالله خامنهاي موضوعشان فرق ميكند. ايشان در جريان كارهاي ادبي بودند و به كارهايم اشراف داشتند.
*ارتباط و مقام معظم رهبري با شما و واكنش ايشان نسبت به شعرهاي شما چگونه است؟
حضرت آيتالله خامنهاي هم از قبل انقلاب شعرهاي مرا دنبال ميكرد سال 62 زماني كه رئيس جمهور بودن به من گفتند: آقاي حميد! چرا شعرهايت را چاپ نميكني؟ به شوخي جواب دادم: آقا! منتظر دست خط شماست. ايشان فرمودند: براي هيچ كس اين كار را نكردم، اما براي شما ميكنم. بعد هم مقدمه كتاب سرود درد را خطاطي شده براي من فرستادند. در مقدمه كتاب آمده: انتشار آثار شاعر انقلابي و مخلص جناب اقاي حميد سبزواري، پيشگامي براي غنيسازي گنجينه ادبيات انقلاب و عرضه آن به مشتاقان و هنر شناسان است.
منبع:سایت اهل بصر
به کوشش:راضیه سادات عمادی خواه
ساير اخبار در موضوع «فرهنگی و هنری »:
• ایران به وجود بیهقی، به عنوان گزارشگر حقیقت میبالد
• ۹ کارگاه پژوهشی در همایش بینالمللی بیهقی برپا میشود
• برگزاری ۲ کارگاه پژوهشی همزمان با روز ملی بیهقی در سبزوار
• رتبه جهانی دانشگاه حکیم سبزواری موجب جذب دانشجویان خارجی شده است
• پنج وقف جدید در سبزوار ثبت شد