اخبار سبزوار پيام : فرهنگی و هنری

نویسنده : امید برومندی
29خرداد 1391 مصادف با سی ششمین سالگرد درگذشت معلم بزرگ و اندیشمند و متفکر مبارز وانقلابی دکتر علی شریعتی است.
اما با وجود گذشت حدود 4 دهه از درگذشت آن معلم بزرگ همچنان بازتاب افکار و گفتار وی در میان جوانان و جویندگان حقیقی دانش و آگاهی جریان دارد و حقیقتاً اندیشه های شریعتی چنان جاری و ساریست که کمتر کسی مرگ وی را باور می کند.
شاید همین اندازه زنده بودن و همین فراگیری فکر و اندیشه شریعتی باعث شده که همواره درمورد شخصیت وی و آثار و اندیشه هایش در جامعه دیدگاه های متفاوتی وجود داشته باشد.
برخی شریعتی را در حد ستایش ، قبول دارند و به اندیشه هایش عشق می ورزند و برخی دیگر از ظن خود با شریعتی یار شده و او را برخی افکار و اندیشه های وی را  سرزنش آمیز دانسته و حتی تا مرز تکفیر شریعتی پیش می روند.
لیکن از آنجایی تاریخ همواره از بهترین داوران رویدادهای جهان بشری بوده است ، اکنون سالها پس از درگذشت شریعتی جوانان و تحصیل کردگان و اندیشمندان امروزی در عین حال که می دانند تفکرات و دیدگاه های شریعتی خالی از نقد نمی باشد ، اما بیش از پیش به درستی اکثر اندیشه های وی پی می برند و به نظر می رسد آیندگان نیز خیلی بیشتر از ما ارزش و جایگاه شریعتی را درک خواهندکرد.
لیکن همین حالا نیز بزرگانی هستند که ورای همه ظاهربینی های رایج ، شریعتی را خوب می شناسند و برای وی احترام قائلند. استاد حمید سبزواری شاعر آرمان گرای انقلاب اسلامی ایران یکی از این بزرگان است که به واسطه دوستی و آشنایی دیرینه با دکتر شریعتی از همان ابتدا وی را به خوبی شناخته و به حقیقت اندیشه هایش پی برده است.
حمید سبزواری که از همشهریان و معاصران دکتر علی شریعتی است  نزدیکیش با این معلم فقید به حدی بوده که به گفته خود حتی درآخرين‏ روزي که دکتر شریعتی در تهران در منزل‏ فخر الدين حجازي اقامت داشته و بعد به خارج از کشور رفته ، سبزواری نیز در آن جمع حضور داشته و در کنار دکتر شریعتی بوده است .
به واسطه همین آشنایی دیرینه ، دبیرخانه نکوداشت استاد سبزواری اخیراً در مصاحبه ای اختصاصی با ایشان از شناخت وآشناییش با دکتر علی شریعتی جویا شد. البته پیش از این خبرکوتاه این گفتگو را در همین وبسایت منتشر کرده ایم ، اینک بی مناسبت نیست اگر روایت دیگری از این دیدار و این گفتگو را در شب سی و پنجمین ساللگرد درگذشت دکتر شریعتی منتشر نماییم :
حمید سبزواری در این گفتگوی اختصاصی در توصیف دکتر شریعتی چنین گفت :
«شریعتی یک انسان بود. یک مسلمان بود. من به کرات علاقه او را در ارتباط با اسلام مشاهده کرده و بارها نماز خواندن و توجه عمیق ایشان به این مسائل را از نزدیک دیده ام.
البته عده ای هم بودند که همیشه دلشان می خواست توقف کنند و قدمی پیش نروند و حکام پرمدعای زمان نیز چون می دیدند شریعتی در مقابلشان اظهار بندگی و سرافکندگی نمی کند ، دل خوشی از او نداشتند.
شریعتی با سلامت نفس دوران را به پایان رساند و من معتقدم ایشان از شهداست . خد ایش رحمت کند.»
وی سپس ادامه داد : «همه خوبان نباید شهید شوند و اگر همه خوبان شهید شوند چیزی باقی نمی ماند. اما مهم این است که همه در راه هدف های عالیه خود   مبارز باشند و مبارزه کنند...کسانی با خون خود، کسانی با قدم وکسانی با قلم خود مبارزه کنند.
شریعتی جزء گروهی بودکه با قلم خود مبارزه کرد و برای همیشه در مسیر خود ماندگار شد.»
استاد حمید سبزواری ارادت و محبت خود را نسبت به  دکتر علی  شر یعتی در قالب سرودن چهارپاره ای نغزی به مناسبت درگذشت این معلم فرزانه ، در کتاب «سرود درد» نشان داده است. اینک بخش هایی از همان سروده را به عنوان حسن ختام این مطلب منتشر می کنیم :

خفتی چرا ای چشم بیدارت نخفته
ای مرغ دل در جان هشیارت نخفته
پای طلب هرگز ز رفتارت نخفته
یک دم زبان در کار دربارت نخفته

خفتی چرا ای روز و شب بیدار بوده
روشنگر این شامگاه تار بوده
با خستگان خفته در پیکار بوده
شب تا سحر با رنج و محنت یار بوده

خفتی چرا ای خفته را بیدار کرده
ای خلق ناهشیار را هشیار کرده
ای در ره حق بی امان پیکار کرده
ای راه علم و عقل و دین هموار کرده

***

هان ای علی ای وارث میراث آدم
ای رهنورد راه آدم تا به خاتم
ای شارح اسلام در اکناف عالم
ای رتبت و قدر شهیدانت فراهم

***

ای وارث میراث پاکان و شهیدان
ای یادگار بوذر و عمار و سلمان
ای در کف تو رایت اسلام و قرآن
ای در تو پیدا بهترین سیمای انسان

روزی اگر یک بوده ای اینک هزاری
کز دانه ای زاینده، زاید کشتزاری
وز ساقه ای سر بر فرازد شاخساری
وز چشمه ای سیراب می گردد دیاری