اخبار سبزوار پيام : اقتصادی


اخبار » اقتصادی / تاریخ خبر: 26 آبان 1392 / کد مطلب: 7325 / نظرات: 0

شهر تجاری که بیشترین بیکاری را دارد!


جای صنایع تبدیلی در سبزوار خالی است


جای صنایع تبدیلی در سبزوار خالی است به مناسبتی مهمان یکی از ادارات بودیم. نهار که آوردند از سر کنجکاوی دقت کردم و دیدم ماست و دوغ ها از کارخانه های مشهد، قوچان و دیگر شهرهای استان است. این موضوع وقتی برایم جالب تر شد که سر همان میز یکی از دوستان که کم و بیش از وضع صنایع شهرستان خبر دارد می گفت: سبزوار چهار کارخانه لبنات دارد که یا تعطیل شده اند و یا در آستانه تعطیلی هستند.
هم چنین اگر دقت کنیم خیلی از ما لبنیاتی که در منزل مصرف می کنیم از کارخانه های شهرهای دیگر است.

- هر وقت به شمال می روم و کارخانه های کلوچه سازی و برندهای مشهوری که در و دیوار را پر کرده اند می بینم - شما هم حتما رفته و دیده اید- افسوس می خورم که چرا ما کارخانه های کلوچه سازی نداریم وکلوچه زنجبیلی سبزوار همچنان در حد قنادی ها مانده است. این در حالی است که من پرس و جویی کردم گفتند کلوچه زنجبیلی سبزوار بهتر از کلوچه های شمال است و کلوچه های شمال چون افزودنی دارد آدم ترش می کند.

- با وانتش به تهران آمده بود و سه چهار روز در شهریار علاف و آواره بود تا چکش را وصول کند. می گفت: یک بارِ برگه زردآلو به این خریدار شهریاری فروختیم و سه ماهه چک داد، الان چهار پنج ماه است دنبالش هستیم هنوز پول مان را نداده است.

بیشتر از این می سوخت و جلز و ولز می کرد که به کارگاه آن خریدار شهریاری رفته بود و می گفت: ما یک هفته در روستاهای استان (منظورش خراسان بزرگ یعنی هر سه استان بود) می چرخیم و دو کیلو و سه کیلو و پنج کیلو این برگه ها را می خریم. وقتی وانت پر شده و یک بار می شود یکجا کیلویی ۳ هزار تومان به این تاجرها می فروشیم.

الان که به کارگاه او در شهریار رفتم و از نزدیک دیدم حدود ۱۰۰ بار آنجا بود. یک دستگاه خیلی معمولی گذاشته بود و سه چهار تا کارگر داشت و این ها را بسته بندی و توزیع می کردند. ما با چه زحمتی این ها را از روستاها جمع می کنیم و کیلویی ۳ هزار تومان می دهیم آن وقت اینها با یک بسته بندی ساده همان ها را کیلویی ۷ هزار تومان به مغازه ها می فروشند یعنی ۴ هزار تومان برایشان دارد.
این بنده خدا وانت دارد. در روستاها ها می چرخد و انواع خشکبار می خرد.

اینها فقط دو سه نمونه بود و اگر دور و برمان را نگاه کنیم هر کدام از ما نمونه های زیادی از این دست در زمینه های مختلف سراغ داریم.

- دنیای صنعت و تجارت؛ دنیای کیفیت، رقابت و بازاریابی است برای همین شاید به من مصرف کننده یا به آن اداره زیاد نمی شود خورده گرفت اما به آن کارخانه لبنیاتی می شود اشکال گرفت که چرا نتوانسته برای محصولش بازاریابی کند. در کل شهر یک تابلو تبلیغاتی از کارخانه های لبنی سبزوار نمی بینیم حتی تا وقتی آن دوست نگفته بود نمی دانستم سبزوار چهار کارخانه شیر دارد. چرا این کارخانه ها برای محصولات شان
این که این تجارت هیچ عایدی برای سبزوار ندارد روشن است و نیاز به اثبات ندارد. اگر این تجارت سودی برای شهر داشت سبزوار این قدر وضعش خراب نبود و این قدر بیکار نداشت.
تبلیغات و بازاریابی نمی کنند، حداقل در شهر و استان خودشان؟ آیا کارخانه ها نمی توانند با ادارات مختلف قرارداد ببندند و لبنیات مصرفی آنها را تأمین کنند؟ کاری که همه جا مرسوم است. آیا نمی شود این چهار کارخانه در هم ادغام شوند و یک یا دو کارخانه قدرتمند راه اندازی کنند تا حتی در سطح ملی مطرح شوند؟ البته این ها کار بزرگی است و از هر کسی برنمی آید و "اهل"ش را می خواهد اما دور از دسترس نیست. تا وقتی در پیله خودمان باشیم و به همان شیوه های سنتی، خودمان را راضی کنیم این ایده آل است و به جایی نخواهیم رسید.

- آقایان مسئولان می گویند سبزوار یک شهر تجاری است و بسیاری از محصولات از این جا به شهرهای دیگر می رود، این درست اما حاصل این تجارت برای شهر چیست؟ چرا باید سود و حاصل این تجارت به جیب مشهدی ها و تهرانی ها و اصفهانی ها برود؟ آیا نمی شود همان کارگاه خریدار شهریاری را در سبزوار دایر کرد تا آن ۴ هزار تومان اضافی به صنعتگر و تاجر و زحمت کش سبزوار برسد؟

- تاجران و سرمایه داران سبزواری تجارت شان هنوز به همان شیوه سنتی و در دوره "تجارت کاروان سرایی" مانده است. همه می دانیم که "تجارت کاروان سرایی" مربوط به دوره صفویه یعنی ۵۰۰ سال پیش است، اما امروز در عصر "تجارت الکترونیک" به سر می بریم.
چرا نباید هر کدام از تاجران و سرمایه داران سبزواری در یکی دو محصول سرمایه گذاری کرده و با ایجاد صنایع تبدیلی آن محصول را به یک برند ملی تبدیل کنند؟

همیشه برایم سوال بوده است که سبزوار
علت عمده این مساله هم به نظرم آن است که این تجارت یک تجارت خام است یعنی محصولات به صورت خام می آید و خام از شهر خارج می شود.
با این همه محصولات کشاورزی چرا یک کارخانه مواد غذایی با برند و اعتبار ملی ندارد؟ این همه محصولات کشاورزی سبزوار یا خراب می شود و یا به به شهرهای دیگر می رود. آیا سبزواری ها نمی توانستند در این سالها یک کارخانه مواد غذایی بزنند؟ و یا چرا نباید کلوچه زنجبیلی سبزوار بعنوان یک برند معتبر ملی در صنعت کلوچه سازی کشور مطرح شود و هر روز شاهد تبلیغات آن از صدا و سیما نباشیم؟ حتی چرا نباید به صادرات آن بیاندیشیم؟ از این نمونه ها کم نیست. درست مانند اتفاقی که در ورزش سبزوار رخ داد هر چند که هنوز با وضع مطلوب فاصله داریم. چرا این اتفاق در زمینه های تولیدی و محصولات کشاورزی و دامی نیافتد؟

- به نظرم سبزوار به جای این که یک شهر تجاری باشد یک شهر "بین راهی" است، چون از این تجارت چیزی عاید سبزوار و سبزواری نمی شود. درست مانند کاروانسراهای قدیم که کاروان برای مدت کوتاهی در آن اتراق می کرد و بعد هم می رفت و از این آمد و رفت چیزی به کاروانسرا نمی رسید. سبزوار به نظرم یک "کاروانسرای بین راهی" برای بار تاجران و کاروان ها است. درست است که بسیاری از محصولات از سبزوار ترانزیت می شود اما این ترانزیت و تجارت هیچ سودی برای شهر ندارد. استفاده و سود را کسانی دیگر و جاهای دیگر می برند و سبزوار فقط یک واسطه برای نقل و انتقال است.

و
سبزوار در بسیاری از محصولات کشاورزی و دامی جزو دو یا سه شهر اول منطقه خراسان و حتی کشور است اما دانشگاه حکیم سبزواری دانشکده کشاورزی و علوم دامی ندارد. سبزوار یک شهر تجاری است اما باز هم دانشگاه حکیم سبزواری دانشکده مدیریت ندارد. و این در حالی است که تقریبا همه شهرهای همجوار دانشکده کشاورزی و مدیریت دارند.
این که از این تجارت هیچ عایدی برای سبزوار ندارد روشن است و نیاز به اثبات ندارد. اگر این تجارت سودی برای شهر داشت سبزوار این قدر وضعش خراب نبود و این قدر بیکار نداشت. این که شهری تجاری باشد و بیشترین بیکاری را داشته باشد یک تناقض آشکار است و نشان می دهد یک جای کار می لنگد (فتأمل). در طول تاریخ شهرهای تجاری همیشه از آبادترین شهرها بوده اند و این شهرها نه تنها بیکار نداشته بلکه بیکاران شهرهای دیگر هم در این شهرها کار می کردند.

علت عمده این مساله هم به نظرم آن است که این تجارت یک تجارت خام است یعنی محصولات به صورت خام می آید و خام از شهر خارج می شود. در حالی که اگر مسئولان و بخش خصوصی سبزوار به فکر بودند می شد با یک تغییر کوچک این محصولات را با ارزش افزوده چند برابر به بازار عرضه کرد. چرا نمی شود با ایجاد صنایع جانبی همین محصولات را با ارزش افزوده تجارت کرد؟

- سبزوار بیشتر از آن که یک شهر صنعتی باشد یک شهر کشاورزی و دامپروری است، و این یکی از مزیت های مهم سبزوار است اگر قدرش را بدانیم. سبزوار در خیلی از محصولات کشاورزی و دامی در استان و گاه در کشور جزو دو یا سه شهر اول است. این را همه می دانند و مسئولان هم بارها اعلام کرده اند.

با این موقعیت، سبزوار باید یکی از قطب های صنایع غذایی و تولیدی بود اما متأسفانه از صنایع تبدیلی در سبزوار خبری نیست و بسیاری از این محصولات به صورت خام به جاهای دیگر می رود. اگر صنایع تبدیلی در سبزوار داشتیم می شد این محصولات را باز هم با ارزش افزوده چند برابر عرضه کرد. خوبی صنایع تبدیلی این است که سرمایه زیادی نمی خواهد و با چند ده میلیون تومان می شود یک کارگاه یا کارخانه راه انداخت. سبزوار مثلا دو شهرک صنعتی دارد اما از صنایع تبدیلی در آن خبری نیست. نمی دانیم در این شهرکها چه صنایعی وجود دارد و نمی دانیم آیا مسئولان اداره صنعت سبزوار در این زمینه کاری کرده اند یا به فکر هستند؟

- سبزوار در بسیاری از محصولات کشاورزی و دامی جزو دو یا سه شهر اول منطقه خراسان و حتی کشور است اما دانشگاه حکیم سبزواری دانشکده کشاورزی و علوم دامی ندارد. سبزوار یک شهر تجاری است اما باز هم دانشگاه حکیم سبزواری دانشکده مدیریت ندارد. و این در حالی است که تقریبا
برای همین باز هم می گوییم سبزوار برای پیشرفت و رسیدن به جایگاه شایسته اش باید "پوست اندازی" کند. پوست اندازی با رفتن و آمدن یک یا چند مدیر بدست نمی آید بلکه پوست اندازی یعنی خانه تکانی در افکار، افق های دید، روش ها و رفتارهای ما و از جمله مسئولان.
همه شهرهای همجوار دانشکده کشاورزی و مدیریت دارند. این هم یکی دیگر از تناقض ها و یا بهتر است بگویم کمبودهای آشکار سبزوار است که در سال های گذشته از آن غفلت شده است. به نظرم راه اندازی این دو دانشکده باید از اولویت های مسئولان دانشگاه حکیم سبزواری و دیگر مسئولان شهری باشد و بطور جدی آن را پیگیری کنند. اینها همه حلقه های یک زنجیره هستند و ایجاد این دو دانشکده تاثیر شگرفی در وضیعت کشاورزی، محصولات دامی، صنایع غذایی و تبدیلی خواهد داشت. یادم می آید دبیرستان که بودم برای آزمون رشته کشاورزی به باغ رود نیشابور رفتم هر چند ادامه ندادم. ظاهرا تقدیر چیز دیگری برایم رقم زده بود.

- مسئولان شهری همیشه اعلام می کنند بیکاری سبزوار از سرانه استان بالاتر است اما نمی دانیم چرا در این زمینه کاری نمی کنند؟ اگر صنایع تبدیلی و جانبی رونق بگیرد هم شهر آباد می شود و هم معضل بیکاری حل خواهد شد.

ای کاش نمایندگان محترم همان قدر که به فکر کارخانه های بزرگ و سنگین بودند کمی هم به صنایع تبدیلی توجه می کردند. کارخانه های بزرگ که بعد از سال ها هنوز به نتیجه ای نرسیده است و چشمان سبزواری ها به راه پالایشگاه، پتروشیمی، نیروگاه و راه آهن و غیره سفید شده ولی ای کاش لااقل صنایع تبدیلی داشتیم تا جوانان ما بیکار نباشند.

اشتباه نشود، نمی گوییم پیگیر و به فکر کارخانه های بزرگ نباشند اما این کارخانه ها زمان بر و پرهزینه است و معلوم نیست کی به نتیجه می رسد. در عوض صنایع تبدیلی زود بازده، کم هزینه، سالم تر و اشتغال زا است.

- برای همین باز هم می گوییم سبزوار برای پیشرفت و رسیدن به جایگاه شایسته اش باید "پوست اندازی" کند. پوست اندازی با رفتن و آمدن یک یا چند مدیر بدست نمی آید بلکه پوست اندازی یعنی خانه تکانی در افکار، افق های دید، روش ها و رفتارهای ما و از جمله مسئولان. پوست اندازی یعنی وسعت دید، سعه صدر و خلاقیت و البته پرهیز از تنگ نظری ها، تنگ چشمی ها، حسادت ها و خودخواهی ها.
علی نورآبادی:سلام سربدار






منبع: سايت خبري تحليلي سبزوار پيام
www.SabzevarPayam.com
نظرات شما

نام:

ايميل:
وب:
شماره امنيتي:
نظر شما:


0 نظر در صف تاييد است.