حرف مردم:
اشعاري از كريم عامري صنعتگر/ بشنو درد صنعت وصنعتگران مشكلات وافر وخرد وكلان
بشنو درد صنعت وصنعتگران مشكلات وافر وخرد وكلان
صنعت ماچون مريض وخفته است وضع او ناجور و بس آشفته است
گاهي از او ما عيادت مي كنيم خدمتش عرض ارادت مي كنيم
در عيادت هاي قبلي گفته است بخشي از دردش ز وام و سفته است
نرخ بهره خون او را مي مكد ناخوش است اوحرف مشكل مي زند
صنعت ما ضجه از دل مي زند اشك و زاري از دو چشمش مي چكد
ماليات و بيمه و شهرداري و برق هركدام به نوعی گرفت از او رمق
نقش اين افزون طلب ها دركجاست راه آنها از ره صنعت جداست
سهم كار وگارگر را مي برند ساختمان و ميز وخودرو مي خرند
كارمنداني نشانند پشت ميز تا كنند صنعتگران را ريزريز
بنگر بر صنعت نوپاي چين صاحبانش نيستند مثل ما زار وحزين
فكر توليدند روز و شب بسي باج از آنها نمي گيرد كسي
صنعت ايران مريض ومضطراست اوتني باشدكه آن تن بي سراست
سر به مجلس بايد او پيدا كند تا كه راه بسته خود واكند
كرسي مجلس اگر دستش بودي درحساب مي آمد و مي شد خودي
اين مريض بي رمق افتاده است نسخه بهبودي وضعش ساده است
بهتراست تا اين موانع جمع شود نرخ سود بهر صنعت كم شود
سرنوشت صنعت وصنعتگران دست خود باشد نه دست ديگران
نرخ بهره بانكهارا پروريد درهرگوشه ازشهر ما چون قارچ ها پروريد
صاحب صنعت ودست كارگر پرتوان هستند و هردو معتبر
صاحب صنعت دمي آرام نيست عشق دارد وعشق او بدنام نيست
راه عشق است راه پرشيب و فراز اهل صنعت خيز ايران رابساز
عامري اين اشعار بهرحق سرود برشماصنعتگران ومیهمانان بادا درود
نظرات شما
0 نظر در صف تاييد است.