حجاب زن؛ رمز احتجاب حقیقت و زیبایی
استاد فلسفه و عرفان اسلامی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) بیان کرد: حجاب، صرف جامه و لباس نیست، بلکه شکل خاصی از تفکر است که در قالب جامهای خاص، تجسم مییابد.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، نصرالله حکمت، استاد فلسفه و عرفان اسلامی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) به نقش حجاب در شخصیت زن پرداخته است:
دربارهٔ «زن» هزارگونه بحث و گفتگو و تحقیق و پژوهش شده است؛ در این مجال، با هیچ یک از آنها کاری ندارم. درباره «حجاب زن» نیز بحث ها و گفتگوهای بسیار انجام گرفته و من در اینجا با آنها نیز کاری ندارم. فقط میخواهم در باب «حجاب زن»، افق دیگری بگشایم و بگویم که آن را از منظری دیگر نیز می توان نگريست.
پیش از ورود در بحث، مقدمهای کوتاه - در حد یک جمله - میآورم از قول ابن عربی در کتاب «فصوص الحکم». وی در آن جا سخن از این میگوید که بزرگترین شهود حقیقت، در پهندشت هستی زن، تحقق مییابد.
با رحلت پیامبر گرامی اسلام - درود خدا بر او و خاندانش- و با ختم و انقطاع نبوت، و بسته شدنِ درِ آسمان، دوران «شب تاریخ» آغاز می شود. شب تاریخ یعنی آن بخش از تاریخ بشری که در آن، از جانب خدا پیامبر جديدى نمی آید و پیامبری به باطن خود که امامت است می رود و امام یعنی«حقیقت خانه نشین». در این دوران، اگر کسی طالب حقیقت و در جستجوی آن است، باید برود و بجوید و بیابدش.
شروع این دوران با یک «زن» است؛ با یک «بانو» که نامش «فاطمهٔ خدا» و «شب قدر» است و «بانوی حقیقت» است. «بانوی حقیقت» عمری کوتاه داشت؛ مظلومانه زیست و غریبانه مُرد و مدفن مجهولش، شاکلهٔ شب تاریک تاریخ است.
پس از شهادت او، جریان امامت، به عنوان «خانه نشینیِ حقیقت»، رفته رفته به سمت و سوی «غیاب حقیقت» و «اختفای زیبائی» حرکت می کند تا به «غیبت کبرای امام زمان علیه السلام» می رسد.
ایمان به وجود و حضور امام زمان(عج) و غیبت او و ضرورت انتظار ما برای ظهور حقیقت و چشم به راه «حقیقت غایب» بودن، لطف عظیمی است برای انسان «حقیقت جو» تا بداند که این عالم، حقیقتی دارد که زنده اما غایب است و در نتیجه در روزگار احتحاب حقیقت، هرگز فریب حقیقت فروشان را نمی خورد.
اینک از آنجا که حقیقت، زیباست و - دست کم به لحاظ لفظی- مؤنث است و مؤنث، تجسمِ «فاعلیتِ قابلی» است (معنای فاعلیت قابلی را ذیل یک افق دیگر توضیح خواهم داد) و از طرف دیگر، «بانوی حقیقت»، أسوهٔ امام زمان است، «انسان مؤنث» یعنی «زن» همچون نمایندهٔ «حقیقت و زیبائی» باید در میان مردم، پوشیده و با حجاب، ظاهر گردد تا هر کس او را می نگرد، شب تاریخ و دوران احتجاب حقیقت را به یاد آورد و بداند که خورشید، نمرده، بلکه در آن سوی ابرهای ستبر و سیاه، پنهان است.
بدین گونه است که «ظهور زن» با «ظهور حقیقت و زیبایی» گره می خورد و حجاب او به معنای اختفا و «احتجاب حقیقت و زيبايى » است؛ و این تصویر و معنا هر نظاره گری را به درنگ و تأمل فرامی خواند؛ تأمل در باب این که اولا در این عالم حقیقتی هست؛ ثانیا این دوران، دوران «غیاب حقیقت» است. پس باید هشیار و مراقب بود ؛ نه در دام «هیچ انگاری» افتاد و نه در دام «حقیقتفروشی» و در روزگار آخرالزمان، این دو دام، دو دام، هلاکت باری است که یکی از آنِ منکران حقیقت است با تمام چهرههایشان و دیگری از آنِ مدعیان حقیقت است با همهٔ شکلهایشان.
الحال میخواهم در ذیل این نحوه نگريستن به «حجاب زن»، چند نکتهٔ کاربردی را متذکر شوم:
۱. حجاب، صرف جامه و لباس نیست، بلکه شکل خاصی از تفکر است که در قالب جامهای خاص، تجسم مییابد.
۲. از آنجا که تفکر را نمی توان با ضرب و زور، به کسی تحمیل کرد، حجاب را نیز نمی توان با قوهٔ قهریه و با نیروی انتظامی، در میان زنان جامعه، پدیدآورد. تجربهٔ این سالیان دراز نیز نشان می دهد که ما نتوانستیم با ضرب و زور، حجاب بسازیم ؛ و چون از راه نادرست، وارد شدیم، نه تنها نتوانستیم بی حجابها را باحجاب سازیم، بلکه برخی از باحجاب ها را هم به سوی بی حجابی سوق دادیم. امروز در میان جامعهٔ ما آن دسته از زنانی که حجاب دارند، حجابشان را از ما و از راه و رسم ما نیاموخته اند؛ بلکه آن را از خانواده هایشان گرفته اند.
۳. از آنجا که «عمل مستمرِ» انسان، ریشه در شاکله اش دارد (و بحثش را به تفصیل در کتاب شاکله شناسی آوردهام)، برای ایجاد حجاب پایدار در زن، تنها راه آن، آشنائی با شاکله، و راهکارهای نفوذ در آن است و این امر، تنها از کسی برمیآید که آراسته به زیبائی و هنر باشد، زیرا فقط از راه عشق و زیبائی و خلاقیت هنری است که می توان در شاکلهها تصرف کرد و آن ها را تغییر داد.
۴. از آنجا که «حجاب زن» با حقیقت و زیبائی، گره خورده است، فرایند حجابآفرینی در جامعه، باید موکول به تفکر و اندیشیدن و راهیابی و تصمیم گیری کسانی شود که در ساحت حقیقت و زیبائی، صاحب نظرند؛ زیباشناسی و زیبابینی.
نظرات شما
0 نظر در صف تاييد است.